پس از 20 سال به آنچه که به عنوان یک کلاسیک مدرن شناخته می شود بازگشتم ، تحت تأثیر کمترین خاطره ای قرار گرفتم. همانطور که شروع به بازخوانی "سبکی غیر قابل تحمل وجود" ، رمان عشق و ت میلان درا در چکسلواکی تحت کنترل کمونیست ها بین 1968 و اوایل دهه 1980 کردم ، فهمیدم که ، درست به عنوان آن ، این کتاب مانند ذهن من خارج شده است بالون هوای گرم از لبه های آن جدا می شود. من موفق شدم چند قطعه را بازیابی کنم - زن با کلاه بولر که همه ما به یاد داریم ، مرگ یک سگ خانگی ، یک صندلی توالت در مقایسه با یک زنبق سفید از کف حمام و این واقعیت که نام نیچه ظاهر می شود در خط اول در صفحه اول - اما در مورد شخصیت ها من هیچ چیزی را حفظ نکردم ، حتی نام آنها را.
چرا اینقدر برای من مانده بود؟ آیا این نتیجه از دست دادن حافظه است ، یا در واقع یک بی وزنی اساسی برای کتاب وجود دارد؟ سبکی غیر قابل تحمل بودن وقتی که در سال 1984 به انگلیسی منتشر شد ، موفقیت چشمگیری داشت (پاییز امسال شاهد انتشار یک سالگرد انتشار از فابر خواهیم بود). در اینجا یک رمان با شکوه "پست مدرن" وجود داشت که در آن نویسنده بسیاری از مواردی را که ما از یک اثر داستانی انتظار داریم ، مانند شخصیت های گرد ، از آن دریغ کرد - "بی معنی خواهد بود که نویسنده بخواهد خواننده را متقاعد کند که شخصیت هایش زندگی کرده است »- یک محیط ملموس ، یک نقشه با سرعت بالا ، و در آن بخشهای گسترده ای از گمانه زنی های مستقیم فلسفی و ی وجود دارد ، با این حال به یک کتاب پرفروش در سراسر جهان تبدیل شد ، مورد توجه منتقدان و عموم مردم قرار گرفت.
مانند همه موفقیتهای هنری فوری و بزرگ ، کتاب درا باید مستقیماً با گوش معاصر صحبت کرده باشد. تصور می شد که تا سال 1984 دیدگاه دیستوپی اورول در مورد جهانی که توسط ایدئولوژی های توتالیتر اداره می شود ، بخصوص از منظر کشورهای بلوک شرق پیشگامانه بوده است. جنگ سرد در یکی از داغترین مراحلی بود که تا به امروز رسیده است ، با ریگان در کاخ سفید و آندروپوف در کرملین. با این وجود حتی در آن سالهای تاریک ، کسانی که شنوایی کافی کافی دارند می توانند اولین شکافهای ضعیف یخ را تشخیص دهند همانطور که شروع به تغییر کرد. درا یکی از جدی ترین شنوندگان برای فروپاشی نظم بین المللی بود.
هنگامی که "سبکی غیر قابل تحمل" منتشر شد ، نویسنده آن سالها در فرانسه زندگی می کرد و این کتاب تأثیر روسو و استندال را بیشتر از کافکا یا کپکس نشان می دهد. درا مردی از روشنگری است و نسبت به احساسات منفور نیست ، خاطرنشان کرد ، همانطور که بارها در مقاله های خود و همچنین داستان های خود گفته است ، بسیاری از بدترین بلایایی که بشر متحمل شده است توسط کسانی که در با اشتیاق بیشتر به دستورات قلب.
درا شیفته عمیق و ترسناک کیچ است ، مفهومی که در طول کار خود بارها و بارها به آن باز می گردد. او در "سبکی غیر قابل تحمل" از یکی از شخصیت ها ، سابینا نقاش چک که اکنون در آمریکا زندگی می کند ، می نویسد که توسط یک سناتور آمریکایی که برای اجازه دادن به کودکان خردسال خود به بازی در چمن های آفتاب متوقف می شود ، برای رانندگی رانده می شود. سناتور اعلام کرد ، برای او ، جوانان در حال چرت و پرت ، همان تعریف خوشبختی است که در آن ، ذهن سابینا تصویری از سناتور را در یک جایگاه بررسی در پراگ در رژه روز اول ماه می خنداند.
"سناتور از کجا فهمید منظور بچه ها خوشبختی است؟ آیا او می تواند روح آنها را ببیند؟ اگر لحظه ای که آنها از دید خارج شدند ، سه نفر از آنها نفر چهارم را پریدند و شروع به ضرب و شتم او کردند چه؟
"سناتور فقط یک بحث به نفع خود داشت: احساس او. وقتی قلب صحبت می کند ، ذهن او را مخالفت ناشایست می داند. در قلمرو کیچ ، دیکتاتوری قلب عالی حکمفرماست. "
این گمانه زنی ها درا را به یک فرمول اساسی می رساند: "برادری انسان بر روی زمین فقط با استفاده از کیچ امکان پذیر خواهد بود."
سابینا یکی از گروه های چهارگانه شخصیت های اصلی است که مجموعه پیچیده ای از تغییرات را که آنچه در کتاب عمل می کند را تشکیل می دهد. بقیه Tomas ، یک جراح ماهر هستند که بد رژیم جمهوری چک افتاده و در آخر به عنوان یک پنجره شوی عمل می کنند. همسرش ترزا ، یک خدمتکار که از حوادث خیابانهای پراگ در هنگام حمله روسیه 1968 عکسهای مختلفی می گیرد ، بعداً متوجه شد که وی با تهیه مشخصات عکاسی مخالفان ناخواسته به پلیس مخفی خدمت کرده است. و مدرس فرانتس ، که در یک اعتراض رادیکال شیک علیه خمرهای سرخ شرکت می کند و به دست اشغالگران بانکوک می میرد.
قهرمان کتاب اگر کتابی داشته باشد ، توماس است. مانند همه مردان درا ، او یک شخصیت کمی خزنده است ، مغز تا حد خونریزی در عین حال یک مشت زن و یکدست ، در مراحل بعدی کتاب ، یک زن زن فداکار دیوانه وار - ترزا می فهمد وقتی بوی عجیب زن را تشخیص می دهد به او خیانت می کند هرشب موهایش را در رختخواب بوی کشاله رانهای بسیاری از معشوقه های خود تشخیص داده است.
نقد کتاب ظلمت در نیمروز | بخش چهارم
، ,یک ,های ,کتاب ,درا ,کند ,که در ,می شود ,می کند ,است ، ,، یک
درباره این سایت